سیب سرخ خورشید

سیب سرخ خورشید

دریغ از فراموشی لاله ها...
سیب سرخ خورشید

سیب سرخ خورشید

دریغ از فراموشی لاله ها...

سبک زندگی

*داستانهای همسر داری با نگاهی متفاوت*



دخترمون نه روزش بود که علی از منطقه اومد.

برای عقیقه، گوسفند خرید و شروع کردیم به تدارک مقدمات مهمونی.برنامه ریزی ها شد، مهمون ها هم دعوت شدند.یه مرتبه زنگ زدند گفتند:" ماموریتی پیش اومده و باید بیای اهواز".
وقتی به من گفت، خیلی ناراحت شدم و کلی گریه کردم.
بهش گفتم:" ما فردا مهمون داریم، برنامه ریزی کردیم".
وقتی حال من رو اینطور دید به دوستاش زنگ زد و رفتنش رو کنسل کرد.
گفته بود:" بی انصافیه اگه همسرم رو تنها بذارم، این همه سختی رو تحمل کرده حالا یه بار از من خواسته بمونم. اگه بیام اهواز با روح جوانمردی سازگار نیست.



منبع:وب جوان ومشکلات ازدواج

برای اطلاعات بیشتربه وب زندگی زیبارجوع کنید.

نظرات 2 + ارسال نظر
خاکی دوشنبه 14 بهمن 1392 ساعت 08:56 http:// www.tobejavan71.blogsky.com gheybat12.blogsky.com

سلام عزیزم ممنون. منتظر مطالب بعدیت هستم.

زندگی زیبا چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 10:22 http://beautifullive.blogsky.com/

سلام ای دوست وهمراه همیشگی..
همراه بادعای امام زمان بامطالب جدیدبروزم..
افتخاربدین!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.