سیب سرخ خورشید

سیب سرخ خورشید

دریغ از فراموشی لاله ها...
سیب سرخ خورشید

سیب سرخ خورشید

دریغ از فراموشی لاله ها...

سبک زندگی

*داستانهای همسر داری با نگاهی متفاوت*



دخترمون نه روزش بود که علی از منطقه اومد.

برای عقیقه، گوسفند خرید و شروع کردیم به تدارک مقدمات مهمونی.برنامه ریزی ها شد، مهمون ها هم دعوت شدند.یه مرتبه زنگ زدند گفتند:" ماموریتی پیش اومده و باید بیای اهواز".
وقتی به من گفت، خیلی ناراحت شدم و کلی گریه کردم.
بهش گفتم:" ما فردا مهمون داریم، برنامه ریزی کردیم".
وقتی حال من رو اینطور دید به دوستاش زنگ زد و رفتنش رو کنسل کرد.
گفته بود:" بی انصافیه اگه همسرم رو تنها بذارم، این همه سختی رو تحمل کرده حالا یه بار از من خواسته بمونم. اگه بیام اهواز با روح جوانمردی سازگار نیست.



منبع:وب جوان ومشکلات ازدواج

برای اطلاعات بیشتربه وب زندگی زیبارجوع کنید.

ازاهلش بپرس!!!!

سلام                                                                                                                  سلام

بسم الله

شمامیتونیداینجاهرسوالی دررابطه باازدواج وانتخاب همسردرذهنتونه اینجابپرسیدوماباسوال ازکارشناسان معتبرومعروف شمارابه جوابتون میرسونیم!!!

همیشه توی زندگیتون نگذاریدسوالات درذهنتون انباشته بشه...

ازاهلش بپرسیدوبه جوابتون به نحواحسنت برسین!!!

رجوع کنیدبه وبلاگ زندگی زیبا